Saturday, September 17, 2005

خاوران

کیان ای سترگ
ای دلیل بودن ما
قامت بلندت را
در خاک می کنند
اما شب
دلیل سکوت نیست
فریاد تو
قلب خونین خاک را
می شکافت
و نامده گان را
نوید می دهد
که بهار می آید
کیان
ای سربلند
نامده گان نام ترا
می دانند
و بر دیوارهای
از نو بنا شده
شعر ترا می خوانند
وبه سوگواری تاریخ
می روند
به استواری اوین
و شب را نقابی نمی ماند
و زمین خاوران رنگ نمی بارد
و دستهای تو که دیگر
بسته نیست
چهره ی سیاهی را
پگاه می شود
و بال شکسته ی ما را
مرهم
و این را بدان
که زیباست پرواز
بر فراز آسمان اندیشه ی تو
که سبز است
ژانویه/1989/رضا

1 comment:

Anonymous said...

avval inke mer30 az lotfi ke behem dashti......

bad inke sherat ghashangan vaghean .... jozmi moshkel dare gahi vaghtaa vali ghaleb koliye sheraat zibaast...be ghole oon zarbolmaslae az del bar oomade bar del mishine......

khail doost daram neveshte haye nasre tam bekhoonam ... yekamam az khodett o zendegit benevis...