نگاه کن
امروز از آن ماست
از آن من
از آن تو
در دیاری که زاده نشدیم
خورشید را بنگر
چگونه بر ما می خندد
اما
این هستی بخش زندگی
بر تارک سرزمین ما شیون می کند
***
امروز از آن ماست
که پای گریزمان بود
نگاه کن
شانه شکستگان را
که پای گریزشان نیست
و ترازوی عدالت بر مرادشان
فردا
از آن ما نیست که فریادیم
از آن توست
که خودِ رنجی
با گامهای سنگین
و آهسته آهسته
فرو می روی
اکتبر/1988
رضا
No comments:
Post a Comment